- گرزه مار
- مار گرزه: آلت از میان گوشت چون گرزه مار از پوست برآمد
معنی گرزه مار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برزکار
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
کسی که کارهای بیهوده بکند
آنکه دچار لرزه است، لرزه ناک
آنکه دچار لرزه است خداوند
کسی که کارهای بیفایده کند: (بشعر گرددجاویدنام مردم نیک بشعردربنکوهندهرزه کاران را) (المعجم)
چیزی پر گره، پر از گره، زلف در هم پیچیده: مشاطه زد بگره زار طره ات ناخن عجب که عقده دل وا شود باسانی. (ملاطغرا)
Knotty, Lumpy
nodoso, grumoso
knorrig, klumpig
węzłowy, grudkowaty
узловатый , комковатый
вузлуватий , грудкуватий
enredado, grumoso
noueux, grumeleux
nodoso, grumoso
knobbelig, klonterig
गुँठीदार , गड्डेदार
penuh simpul, menggumpal
매듭이 많은 , 덩어리가 있는
מסובך , גושני
纠结的 , 块状的
結び目の多い , しこりのある
düğümlü, topaklı
na fundo, yenye makojo
มีปม , เป็นก้อน
গিঁটযুক্ত , গাদাযুক্ত
گرہ دار , گٹھلی دار
عقديٌّ , متجمّعٌ